در خلوتِ من جز تو کسی راه ندارد
رُخســـارِ فریبــــایِ تـــو را مــاه ندارد
هرگــز نکنم جز تو به اندیشـه ی دگر
افسوس که عشقم به دلت راه ندارد!
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غمِ بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر رهِ عشق
اما نه چنین زار که این بار افتاد
++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++++
سالها شمع دل افروخته و سوخته ام
تا زپروانه کمی عاشقی آموخته ام
بارها یوسف دل را که به چاه غم توست
دو جهانش به خرید آمده نفروخته ام!